اسیر جاذبت شده بودم ...
وای چه جاذبه ای داشتی تو ..
سفیدی مث بررف حتا سبزه نمکی که باشی ...
فک کرده بودم ، ماهییی چیی توو
هی چرخیدم و چرخوندیم دوور خودت
تلو تلو دارم میخورم
زمینم روزی یبار دور خورشید میگرده
اما هر رووز ، هر ساعت هزار بار این حرفت تو سرم میچرخه
تو لیاقت کارای بابای منو نداشتی ....
اوو .. پ سیاچاله ای تو .،... این قد جاذبه داشتی ...
کششته مرده اوون چشاتم
اون بدنت مسسستم میکنه
لامصصب مگ میشه اخه خیانت کرد بت
عاشق چشات شده بودم چشات سگگ دارن وحشییی
اون عکس سر میز بیلیاردتو میگم ...
سگم کرد اون چشات بسوزن چ خاموش ، سکوت ...ادامه مطلب
بدون نظر
بدون نظر
بدون نظر
بدون نظرم خوبه
از تمام کسانیکه تمام این کارها رو برام انجام دادن ، تمام تشکرمو دارم
بضیا شنیدن ، زمان همه چیو حل میکنه
یا از این مزخرفات
ولی خر فهم شدن
ی چی تو مایه خر سفقیده غاقاجون مداییامرزشون
ماکه کاری بشون نداریم
آخرین خطائیه که راجبشون مینویسیم
هیکمترو کمتر شدن
کمرنگ تر و کم رنگ تر ...
ولی کور خوندن بدزدن و بخورن و ببرن
یادمون بره
تا پشت و ایل و تبارشونم کور خوندن
ما سر بضی چیزا در میشیم ، نمیگذریم ....
نه دشمنی باهاشون داریم ، نه میخایم حرفی راجبشون بز خاموش ، سکوت ...ادامه مطلب